سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 86/7/6 | 10:52 عصر | نویسنده : سید مهدی هاشمی زاده

بعضی وقت ها دلم آدم خیلی می گیرد.به هر دری می زنی بی فایده است.هر چقدر هم فکر می کنی گیر

 

 کارت کجاست، نمی فهمی.دلت می خواهد با یکی درددل کنی.خیلی ها که اصلا توی باغ نیستند و آنهایی

 

 هم که هستند کاری از دستشان بر نمی آید جز اینکه به حرفهایت گوش کنند.اصلا کدام حرف؟مگر این چیزها گفتنی است؟

 

احساس می کنی هیچکس حالت را نمی فهمد.رفیقت می گوید، "چیزی شده؟"،همکارت می گوید: "چرا هر

 

 روز دیر می یای؟"، مادرت می گوید: "بمیرم برات!چرا رنگ و روت زرد شده؟" و خلاصه از این جور حرفها.

 

درس و بحث را بیخیال می شوی.کلاس ها را یکی در میان می روی.کارهایت تلمبار می شود.ساعت ها در اتاقت تنها

 

می مانی.حوصله کسی را نداری.هیچ چیز خوشحالت نمی کند.در خواب حرف می زنی...به بن بست می خوری وناگهان احساس پوچی هجوم می آورد.

 

و ناگهان تصویری می بینی و غرق می شوی...

***

 حالا گوشی را بردار و حرفهایت را بگو...

***

http://kanalemahi.blogfa.com/