تاریخ : شنبه 87/3/4 | 5:25 عصر | نویسنده : سید مهدی هاشمی زاده
گنجشک پر ، جبرییل پر ، بابا ... سه نقطه
من پر ، تو پر ، هرکس شبیه ما... سه نقطه
عمه ، نه ،عمه بالهایش پر ندارد
حالا بماند در خرابه تا... سه نقطه
این محو یکدیگر شدن در این خرابه
یا اینکه مارا می پراند یا... سه نقطه
اصلا چرا من خواستم پیشم بیابی
بابا شما که پا نداری تا ...سه نقطه
یادت میآید روزهای در مدینه؟
دو گوشواره داشتم ،حالا ...سه نقطه
وقتی لبت را زیر پای چوب دیدم
می خواستم کاری کنم اما ...سه نقطه
.
.
.
انگشت خود را جمع کرد و نا گهان گفت
انگشت پر ، انگشتر بابا ...سه نقطه
http://360.yahoo.com/profile-OKnbJ9UrRKTSZpGL_68JjlQfP_VUvQ--?cq=1
.: Weblog Themes By Pichak :.