چیزى که براى امام على(ع) هرگز به دور از انتظار نبود; چرا که پیامبر(ص) نیز او را از چنین آینده اى آگاهانده بود.23
امام این دشمنى را چنین بیان مى دارد:
(فانّا کنّا نحن وانتم ما ذکرت من الالفة و الجماعة ففرّق بیننا و بینکم امس. انّا آمنّا وکفرتم و الیوم انا استقمنا و فتنتم وما اسلم مسلمکم الا کُرهاً وبعد ان کان أنفُ الاسلام کله لرسول اللّه حزباً.)24
هم چنان که در نامه ات یادآور شده اى ما و شما متحد و همبسته بودیم اما آن چه دیروز از هم جدامان کرد این بود که ما ایمان آوردیم و شما کفر ورزیدید و عامل جدایى امروزمان این است که ما پایدارى ورزیده ایم و شما به انحراف کشیده شده اید. واقعیت این است که روزى ا سلام به سر سلسله شما تحمیل شد و ناگزیر بدان تن در داد که تمامى بزرگان اسلام را براى رسول خدا هیأت حزبى یک پارچه یافتند.
این انگیزه دینى و مذهبى از انگیزه هاى بسیار اساسى و مهم در خشم و دشمنى با على(ع) است که تا آخرین لحظه حیات آن حضرت به درازا کشید.
ج: عنصر سیاسى و اجتماعى:
دست یابى به قدرت و نفوذ در دلها و به دست آوردن وجهه اجتماعى از انگیزه هاى جدى انسانها در زیستن است. کم تر انسانى است که این دو انگیزه در او مرده باشد و یا آن را در خود کشته باشد. آدمیان از راه هاى گوناگون برآنند تا بر اقتدار خویش بیافزایند و در میان مر دم از جایگاهى برتر برخوردار شوند. هماوردیهاى سیاسى در درازناى تاریخ بشر سر منشأ بروز جریانهایى بوده است که کتابهاى تاریخى آکنده از آنهاست و نیز یافتن جایگاه اجتماعى و کوشش براى برترى جویى از خواسته هاى دیرینه بشرى است. عربان از این ویژگى دو چندان برخورد ار بودند چرا که گونه زندگى آنان و همچنین دشواریها و سختیهاى گوناگونى که آنان را در بر گرفته بود مجال هرگونه خودنمایى را در صحنه گسترده جهانى از آنان گرفته بود.
تنها در بعضى از وقتها بود که عرب مى توانست خودى نشان دهد. پس از ظهور اسلام و تشکیل حکومتى وا حد در عربستان مرکزى هماوردیها بر سر دست یابى به قدرت و خودنمایى پدیدار شد; اما با وجود پیامبر(ص) که بنیان گذار چنین حکومت و سیاستى بود و نیز در رأس هرم ارزشهاى دینى قرار داشت دیگران کم تر در پى عرض اندام و برترى جوییها بودند. هر چند در این دوره نیز گاه بر سر فرماندهى نظامى یا پستهاى اجتماعى سخنهایى بین کسان ردوبدل مى شد ولى چنین پدیده هایى کم رنگ و کوتاه دامن بود. پس از درگذشت رسول خدا این زاویه از خواسته درونى افرادى با دیگر زوایاى حیات آنان در آمیخت و برترى جوییها و هماوردیها ى جدى اى را پدید آورد.در این میدان مسابقه آن کسى در جامعه دینى گوى سبقت مى برد که هم از استوارى فکرى برخوردار
باشد و هم از سوى بنیان گذار اسلام تائید شده باشد و این فرد کسى جز على(ع) نیست.
(فنحن مرةً اَوْلى بالقرابة و تارَةً اَوْلى بالطاعة.)25
ما به دو جهت بر دیگران برترى داریم: یکى از آن رو که به پیامبر(ص) خویشى مى بریم و دیگر از آن جهت که در پیروى پیش تریم .
امام دو بُعد از سزاوارى به خلافت را بر مى شمرد و گویى این ابعاد در اندیشه عموم مردم پذیرفته شده است از این رو در پاسخ به معاویه مى گوید:
(مهاجران به همین عناصر در سقیفه بر انصار حجت گذرانیدند و بر آنان پیروزى یافتند و اگر چنین است پس ما به شما در امر خلافت سزاوارتریم و اگر چنین نباشد پس انصار در ادعاى خویش بر حق بودند.)26
.: Weblog Themes By Pichak :.